دلنوشته پسر برای پدر قهرمانش
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۳۷۷۵۵
15 آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» است. علی کشوری فرزند شهید احمد کشوری به مناسبت 15 آذر سالروز شهادت پدرش یادداشتی را نوشته که در ادامه میخوانید:
بِسْم الله الرحمن الرحیم
و صَل الله مُحَمَّدٍ و آله الطاهرین
نیمه آذر امسال هم رسید ولى چه خوش رایحه است امروز. چرا که با عطر میلاد رحمة للعالمین پیامبر اسلام محمد مصطفى(ص) و میلاد امام جعفر صادق(ع) هدایتگر و بانى مذهب تشیع همراه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیروز تصویرى از مادر شهید مدافع حرم دیدم که در مراسم فرزند شهیدش شیرینى پخش میکردند و درس امید و صلابت و شوق به همه خانواده شهدا می دادند. حقا که الگوى همه این مادران حضرت زینب(س) است که فرمود: «ما رأیت إلا جمیلا»
اینها را مینویسم که شهدایمان را فراموش نکنیم ؛ از صدر اسلام تا مدافعان حرم.
می نویسم که بدانیم و بدانند براى حفظ و بقاى اسلام ناب محمدى(ص) چه خونهایى ریخته شده و چه جانهایى فدا شده ؛ چه عزیزانى را از دست داده و میدهیم و پس از رفتنشان افتخار کرده و عزت مى یابیم و همچنان صلابتمان در راه دین و آئینمان افزونتر مى شود.
مینویسم خطاب به برخى مسئولین؛ یادتان باشد امثال پدران ما و خانواده هایشان بازیچه سیاست بازیهاى شما نیستند. بدانید با عنوانى که دارید(مسئول)،لاجرم مورد سوال قرار می گیرید در این دنیا و آخرت. حواستان باشد اگر خوابیده یا خودتان را به خواب می زنید،روزى مى رسد که با سیلى شهدا بیدار خواهید شد.
وا حسرتا که براى بیدارى خیلى دیر شده است.
و اما....
پدر جان ١٥ آذر هر سال براى تو مى نوشتم.
مى نوشتم و رگبارى از گلایه و ناراحتى و غم از دوریت را نثارت می کردم، اشتباه می کردم.قطعا هدفت این نبوده که امثال من زانوى غم در بغل بگیریم. اشتباه میکردم،باید براى خودم مى نوشتم تا همواره برایم تکرار شود.
تو با شهادتت به همه ما درس ایمان دادى. ایمان به خدا،ایمان به اسلام و قرآن.
تو گفتى: «ما از اینجا اسلام،این مکتب جهانگیر را به سراسر دنیا صادر خواهیم کرد»
پدر جان میبینى که به خواست خدا حرفهایت دارد عملى مى شود.
پدر جان برایمان دعا کن. براى همه. میدانم براى دیدنت که آرزوى من است،شهادت لازم است. پس دعایم کن لایق شهادت در رکاب امام زمان(عج) شوم.
اللهم عجل لولیک الفرج
پانزدهم آذر ماه نود و شش
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۳۷۷۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توماج صالحی اعدام میشود؟ نمیشود؟
آفتابنیوز :
به دنبال انتشار خبر صدور حکم اعدام توماج صالحی، روز گذشته قوه قضائیه اعلام کرد که حکم اعدام توماج صالحی خواننده ایرانی که در حوداث سال ۱۴۰۱ دستگیر شده بود، بدوی و قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
در این راستا، عبدالله گنجی فعال رسانهای اصولگرا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: توماج صالحی حتما اعدام نمیشود، اما ظاهرا جمهوری اسلامی باید هزینه اعدام را پرداخت کند. حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟ او هنوز استاد دانشگاه تربیت مدرس است. اما خرداد ۱۳۸۲ بیش از صد مجروح در زد و خوردهای درون دانشگاهی داشتیم.
سید عبدالجواد موسوی نیز در خبرآنلاین نوشت: این که توماج اعدام نمیشود را هر آدم نیمه عاقلی حتی میداند. توماج اعدام نمیشود چنان که هاشم آغاجری اعدام نشد. در ماجرای آغاجری هم، همه میدانستند خبری از اعدام در کار نیست. حتی آن کسی که حکم را صادر کرده بود. با این حال خبر آن حکم فقط و فقط حیثیت ایران را در جهان خدشه دار ساخت و اعصاب و روان جمع کثیری از جامعه را تا مدتها بهم ریخت. حالا چرا آن حکم صادر شده بود؟
برای این که یک جناح سیاسی قصد کرده بود حال یک جناح سیاسی دیگر را بگیرد. چرا که آن یکی جناح سیاسی فکر میکرد این یکی جناح سیاسی زیادی یابو برش داشته و یکی باید حالی اش کند که حد و مرزش کجاست. احتمالا الان هم یک کسی فکر کرده حالا که قرار است طرح نور به صورت جدی اجرا شود باید از مخالفان زهر چشم گرفت. شاید هم عمدی است و ماجرا خیلی جدیتر از این حرف ها. یعنی یک نفر یا یک جریان تصمیم گرفته در هیئت یک انقلابی تمام عیار و به نام دفاع از اسلام و انقلاب بار دیگر مقدمات آشوب و بلوا را در این سرزمین به راه بیندازد. هرچه هست نتیجه اش همان چیزی میشود که قبلا شد. در ماجرای آغاجری تندروها پایکوبیها کردند که آفرین به اقتدار نیروهای انقلابی. از آن طرف هم اصلاح طلبها این فرصت را مغتنم شمرده و تا توانستند به بهانه نقد خشونت و ریشه یابی تکفیر و ارتداد، دخل طرف مقابل را آوردند. آغاجری به زندگی طبیعی اش برگشت، اما در قامت یک قهرمان. کسی هم به روی خودش نیاورد که جدی جدی اگر طرف حکمش اعدام بوده پس چرا به این راحتی از خیر جرمش گذشتید؟ اصلا آغاجری جرمی هم مرتکب شده بود؟ این وسط تنها چیزی که مهم نبود آبرو و حیثیت کشور بود. کشوری که قرار بود با انقلابش راهی جدید در دنیای متجدد و متحجر بگشاید و طرحی نو درافکند با یک رای ناصواب تبدیل شده بود به یک کشوری که سخن گفتن و پرسش از عقاید رسمی و حکومتی در آن ممنوع بود و تفتیش عقاید در آن امری رایج. کشوری که به جای پاسخگویی به پرسش و یا شبهه افکنی یک استاد دانشگاه بلافاصله حکم به اعدام او میدهد. این داستان غمبار یک بار دیگر دارد تکرار میشود. چه میتوان گفت جز: بیچاره ایران. بیچاره مردم. بیچاره مردم ایران.