Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، مهدیه رجایی‌فر دختر شهید مدافع حرم رجایی‌فر سلام در شب وداع با شهدای تازه تفحص شده خانطومان دلگویه‌ای را با پدر گفت.

بابای مهربانم بعد از ۴ سال و ۵ ماه و ۴ روز حالا برگشتی، هر چند امشب با آن شبی که رفتی فرق داشت شبیه فرشته‌ها شدی ....

شنیدم قبل از آمدنت سلام عمه جان را به امام رضا (ع) رساندی، هرچه هست می‌خواهم امشب در مقابل این مردم حرف‌هایم را بزنم شاید شنیدن حرف‌های من که ۴ سال و اندی روز مثل من چشم انتظار نبودند خیلی قابل درک نباشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

امشب من هستم و تو و دوستان شهیدت...

شاید فاطمه بلباسی از همه بیشتر حال امشب مرا می‌فهمد. حتی بعد از آن شب اردیبهشتی که گفتند تو بال در آوردی من همیشه منتظر آمدنت بودم همه عیدها، اول مهرها، ماه رمضان‌ها همه لباس‌هایی که بی‌تو خریدم کسی چه می‌داند من تو را در کنار خود احساس می‌کنم.

از ۱۶ کبوتر شما فقط عمو رحیم مانده، کادوپیچت کردند مثل هدیه ... از شام بلا چه خبر شنیدم لب‌هایتان تشنه بود در این سال‌ها در محرم بیشتر به این جماعت ( واقعه عاشورا) توجه کردم...

بابای خوبم! پدر که از سفر بر می‌گردد دختر دوست دارد تا از خاطرات سفر بشنود بعد از ۴ سال و و اندی چرا ساکتی بابا...

اگر در تابوتت را باز می‌کردند می‌گشتم و استخوان دستت را پیدا می‌کردم شاید به دنبال شانه‌ای و آغوشی برای آرام گرفتن و سری برای بوسیدن... کاش سر داشتی بابا...

بعد از آقا، امید ما به حاج قاسم بود او هم مثل شما عاقبتش شهادت شد آمد پیش شما بعد از او حس بی‌پدر شدن وجودم را فرا گرفت نمی‌دانم چند تکه از استخوانت برگشت اما امسال برای رقیه گریه می‌کردم، او حداقل قبل از پر کشیدن سر بابایش را بغل کرده بود.

خدا را شکر که آمدی بابا ...

از راهت گفتم، از مرامت گفتم از حرف‌هایت گفتم می‌خواهم از خودم بگویم از ۴ سال و اندی بی‌تو سر کردن از همه اشک‌هایی که پنهانی ریختم می‌توانی از قاب عکست در اتاقم بپرسی از همه لحظه‌هایی که بغض گلوی دخترانه‌ام را فشرد، می‌گفتم مگر دختر شهید در جمع گریه می‌کند محکم باش مهدیه تو دختر یک قهرمانی، خیلی وقت‌ها دوست داشتم بلند گریه کنم از طعنه‌ها، تمسخرها و حتی ترحم‌ها و از همه آرزوهای ۴ سال و اندی...

خوش معرفت خودت نمی‌توانستی بیایی، به خوابم هم نمی‌توانستی بیایی؟ چقدر منتظرت بودم ....

راستی بابا از همه دوستان شهیدت بگو

خوب یادت مانده نزدیک تولد امیرسجادت آمدی مانند عمو محمد نزدیک تولد دخترش...

امشب شب وصل است زیارتت قبول شهادتت قبول جهادت قبول،  شاید روزی که خودم و خودت باشیم، حرف‌های محرمانه را به تو بگویم.

امشب بگذار بابای من باشی و قهرمان این مردم ...

انتهای پیام/۸۶۰۴۱/ج

 

منبع: فارس

کلیدواژه: شهید مدافع حرم رجایی فر شب وداع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۳۱۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟

خانم معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

دیگر خبرها

  • معاون فنی مهمترین گمرک کشور منصوب شد
  • آغاز چهارمین رویداد «دختران حاج قاسم» قزوین
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • خطوط ریلی بندر شهید رجایی توسعه می‌ یابد
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • خطوط ریلی بندر شهید رجایی توسعه می‌یابد
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟
  • حریق منزل مسکونی در شهرک شهید رجایی مشهد  
  • همسر شهید آیت الله سیدمصطفی خمینی دار فانی را وداع گفت